مراسم ازدواج در بلوچستان به سه دوره تقسیم میشودکه این دوره ها عبارتند از مراسم قبل از خواستگاری، مراسم خواستگاری و مراسم شروع و انجام جشن عقد و عروسی. در فرهنگ قومی و مذهبی بلوچستان تمام مراحل انجام مراسم ازدواج به عهده خانواده ها میباشد؛ انتخاب همسر شایسته، پرداخت هزینه ازدواج و تهیه ملزومات عروسی از جمله مواردی هستند که خانواده ها برای زوج های جوان انجام میدهند. در اینجا میکوشیم تا آداب و مراسم ازدواج بلوچستان را نشان دهیم . با ما همراه شوید :
مراسم قبل از خواستگاری
در فرهنگ بلوچی وظایف اصلی پدر نسبت به فرزند خویش از زمان تولد تا مرحله ازدواج سه چیز است: 1- نامگذاری، یعنی انتخاب اسم مناسب برای فرزند خویش 2- تربیت و تغذیه سالم تا زمان ازدواج 3- انتخاب و گرفتن همسر شایسته برای فرزند خود. بنابراین همان طوری که پدر وظیفه دارد مقدمات و هزینه های ازدواج را برای پسرش فراهم کند ، در آینده این پسر ، پدری خواهد شد که او نیز وظیفه دارد برای پسرش همسری شایسته انتخاب کند و هزینه ازدواج او را بپردازد و این امر در نسلهای بعد همچنان ادامه خواهد یافت. یکی از مرسومات قبل از خواستگاری تهیه وسایل و لوازم مورد احتیاج ازدواج است که در طول زمان توسط پدر و مادر تهیه میشود مثلاً در بین مادران بلوچ رسم است که از ابتدا وسایل آشپزخانه و لباس سوزندوزی شده و زیورآلات برای جهیزیه دختران خود فراهم کنند، هر چند دادن جهیزیه رسم نیست اما این مورد به صورت غیر رسمی و غیر آشکار انجام میشود. حتی این جهیزیه در تعیین میزان مهریه تاثیر پنهانی دارد.
پدران بلوچ نیز زمانی که پسرانشان به سن ازدواج نزدیک میشوند به فکر تهیه مخارج ازدواج آنها میافتند؛ سنت بسیار پسندیده و خوب فرهنگ قومی بلوچ «بجار» (bejjar) نامیده میشود؛ به این معنی که پدر داماد با نزدیک شدن زمان ازدواج پسرش و گاهی حتی از یک سال قبل شروع به «بجارگیری» از افراد و آشنایان خود میکند و هر کس متناسب با توان خویش کمک میکند؛ یکی پول، دیگری گوسفند یا برنج، گندم و غیره میدهد و به این ترتیب قسمتی از مخارج و هزینه ها به دست میآید.
مراسم خواستگاری
یکی از آداب قدیمی که در واقع یک نوع خواستگاری محسوب میشد، «نافبری» بود: به این صورت که مادری که پسر داشت چنانچه از خانواده فامیل دختری متولد میشد ناف دختر را مادر پسر میبرید و از همان زمان کودکی دختر را به نام پسر خود اسم گذاری میکرد. در واقع این دختر نامزد پسر او میشد. البته این رسم با رشد سواد و فرهنگ جامعه شهری امروزه از بین رفته و در موارد نادر در روستاها دیده میشود. در حال حاضر مادران بلوچ با نزدیک شدن سن پسرشان به سن ازدواج دختری را از بین دختران فامیل انتخاب میکنند و سپس با پدر مشورت میکنند که در صورت موافقت، مادر یا پدر با پسرشان در میان میگذارند. در این مدت خود پسر هم به طور غیرمستقیم ناظر دختران محل و فامیل میباشد و از دور رفتار آنها را زیر نظر میگیرد و اگر چنانچه خودش دختری را پسندید در آن روز که پدر و مادرش با او مشورت میکنند یا پیشنهاد آنها را میپذیرد یا خودش پیشنهاد جدیدی میدهد. البته توضیح این مطلب هم ضروری است که در فرهنگ قوم بلوچ بزرگترها بخصوص پدر و مادر از احترام خاصی برخوردارند و گاهی اوقات پیش میآید که پسر با اینکه تمایل قلبی با دختری که پدر و مادرش پیشنهاد میدهند ندارد یا هنوز او را ندیده مجبور به قبول پیشنهاد میشود. به هر صورت آنچه میتوان گفت این است که انتخاب همسر برای پسر یا دختر بیشتر با پدران و مادران است و توجیه پدران و مادران نیز این است که خود جوان با توجه به شرایط سنی اش امکان انتخاب همسر شایسته را ندارد. در حال حاضر در بین جامعه شهری و باسواد اغلب انتخاب با خود دخترها و پسرها میباشد.
در هر صورت پس از انتخاب دختر چه توسط پدر و مادر یا خود پسر، مرحله خواستگاری شروع میشود و آن هم به این ترتیب است که پدر و مادر پسر با بزرگان فامیل و ریش سفیدان مشورت میکنند چنانچه موافقت شد از طرف خانواده پسر یک نفر که به «قاصد» معروف است پیش خانواده دختر فرستاده میشود. پدر دختر چند روز فرصت میخواهد تا با دختر خود و فامیل مشورت کند چنانچه موافقت شد جواب را به قاصد اعلام میکند. خانواده پسر روز ملاقات و خواستگاری را اعلام میکنند. در روز خواستگاری چند نفر از بزرگان فامیل و خانواده پسر به منزل پدر دختر میآیند پس از بحث و گفتگو و خواستگاری رسمی میزان مهریه و فال را تعیین میکنند و موارد دیگر را که ضروری میدانند قرار میگذارند. از این روز به بعد دوران نامزدی (دشتاری diŝtȃri) شروع میشود و تا زمان ازدواج، دختر سعی میکند که جلو داماد ظاهر نشود. علت این است که در فرهنگ بلوچ به مسئله غیرت و شرم و حیا بسیار اهمیت داده میشود و دختر خجالت میکشد و شرم میکند که جلو داماد ظاهر شود. بعضی معتقدند که دختر به این علت جلو داماد ظاهر نمیشود که داماد تا شب ازدواج در انتظار دیدار عروس باشد و این انتظار باعث میشود که زودتر مراسم عروسی را برگزار کند.
چند روز بعد از خواستگاری مادر داماد به همراه خواهران و زنان فامیل رسماً به منزل دشتار (نامزد پسر) میروند تا چادر، پیراهن، کفش و انگشتر نامزدی را که خریده اند به دختر بدهند. این مراسم با خواندن اشعار محلی «هلو هالو و نازنیک» همراه است و اندازه پیراهن و چادر عروس گرفته میشود. از این روز به بعد مادر داماد باید در فکر جمع آوری و خرید لباس و سوزندوزی لباسهای عروس و تهیه لوازم آرایش و زیورآلات طلا و سایر اقلام به تعدادی که در روز خواستگاری معین شده ، باشد. این وسایل پس از تهیه در صندوقی گذاشته میشوند و شب قبل از عروسی رسماً به منزل عروس برده میشوند، این شب را شب «لباس بردن»یا« پرداچ » میگویند: به این ترتیب که تمام زنان فامیل از طرف خانواده عروس و داماد دعوت میشوند، آشنایان داماد در منزل داماد جمع میشوند و آشنایان عروس نیز در منزل عروس منتظر آمدن خانواده داماد و آوردن صندوق وسایل عروس میشوند. طی مراسمی با خواندن آواز مخصوص صندوق لباسها به منزل عروس آورده میشود و در آنجا مادر داماد صندوق را باز میکند و تمام لباسها و لوازم و زیورآلات را به حاضرین نشان میدهد و پس از آن صندوق را تحویل خانواده عروس میدهد، مراسم با صرف شیرینی تمام میشود. گاهی اوقات مراسم لباس بردن بعد از خواستگاری انجام میشود بنابراین دوخت لباسها و سوزندوزی احتمال دارد چند ماه حتی یک سال طول بکشد تا مراسم جشن عروسی انجام بشود. گاهی هم قبلاً توسط خانواده داماد دوخته و سوزندوزی میشود و چند روز قبل از مراسم عروسی مراسم لباس بردن انجام میشود. این بستگی به قراری دارد که در روز خواستگاری گذاشته شده است.
مراسم شروع و انجام عقد و عروسی
بلوچها به عقد «قبض و کاغذ» میگویند؛ مراسمی است که یک روز قبل از شروع مراسم جشن عروسی انجام میشود و مردان فامیل عروس و ریش سفیدان محل از طرف خانواده عروس و آشنایان داماد از طرف خانواده داماد به منزل پدر عروس دعوت میشوند که بیشتر اوقات بعد از نماز ظهر میباشد، در این جلسه که روحانی محل و سردفتر نیز دعوت میشود پس از اینکه مردم جمع شدند سردفتر مشغول نوشتن دفترچه عقد میشود. در گذشته و در روستاها که دفتر رسمی ازدواج و محضر نبود به صورت قبض و کاغذ محلی نوشته میشد. پدر عروس چهار نفر شاهد جهت امضای دفتر معرفی میکرد که به آنها «هزم» (hazm) میگفتند. هزم در واقع وکیل مدافع عروس است که چنانچه در آینده داماد به تعهدات خود عمل نکند یا همسرش را مورد اذیت و آزار قرار دهد هزم از حقوق عروس دفاع میکند یا اگر چنانچه مورد طلاق پیش بیاید مهریه زن را از مرد طلب میکند. البته در بین بلوچها طلاق خیلی به ندرت پیش میآید زیرا در فرهنگ قومی مذهبی بلوچ طلاق عمل پسنیدیدهای نیست و خیلی بد میدانند حتی اگر مرد و زن تفاهم نداشته باشند، مرد زن را ترک میکند ولی طلاق نمیدهد مگر اینکه خود زن یا هزم او اصرار داشته باشد. پس از نوشتن قبض توسط سردفتر و امضای هزم و چند نفر شاهد و پذیرایی حاضرین، روحانی محل برای موفقیت و خوشبختی عروس و داماد دعا میکند و ختم جلسه اعلام میشود. لازم به توضیح است که مراسم قبضنویسی گاهی مدتها قبل از شروع جشن عروسی انجام میشود حتی گاهی یک سالی الی دو سال قبل از عروسی ولی بیشتر اوقات دو سه روز قبل از جشن عروسی این مراسم برگزار میشود. آنچه مهم است اینکه در مراسم قبض نویسی خطبه عقد و نکاح خوانده نمیشود بلکه شب آخر پس از پایان مراسم جشن عروسی که به آن «شب هور» (hoor)میگویند قبل از اینکه داماد را پیش عروس به اتاق حجله ببرند خطبه نکاح خوانده میشود. البته در حال حاضر در قسمت های زیادی از بلوچستان این مراسم و خطبه نکاح با هم در یک زمان میباشد .
شروع مراسم جشن عروسی
پس از تهیه کلیه لوازم و وسایل مورد نیاز که یا به وسیله بجارگیری تهیه شده یا اینکه پدر داماد خودش تهیه کرده در مورد تاریخ برگزاری جشن عروسی خانواده داماد با خانواده عروس مشورت میکنند و تاریخ جشن اعلام میشود. کلیه مخارج عروسی یعنی جشنی که در منزل عروس و داماد برگزار میشود به عهده داماد میباشد. هزینه جشن عروسی که در منزل عروس برگزار میشود را «لوت» میگویند که شامل چند گوسفند و مقداری برنج، قند، آرد و دیگر مایحتاج جشن عروسی میباشد و «مالگیری» شامل طلا و زیورآلات، زمین کشاورزی، ملک و ... میباشد. شروع مراسم جشن همزمان در منزل عروس و داماد برگزار میشود یعنی در واقع مجلس زنانه در منزل عروس و مجلس مردانه در منزل داماد برگزار میشود. مقدار این مخارج یعنی «لوت» در روز خواستگاری قبلاً تعیین شده و داماد علاوه بر مهریه مبلغ یا مقدار «لوت» را نیز به عهده میگیرد که به خانواده عروس بپردازد. وسایل لوت نیاز به مقدماتی دارد مثلاً قند کله که باید حبه حبه شود یا گندم و برنج که باید پاک شود. این مراسم با همکاری و تعاون زنان خانواده های عروس و داماد تهیه و آماده میشود.
جشن عروسی طی سه روز ادامه دارد به این ترتیب که روز اول مراسم « جُل بندی » و «شب دزکی» (dozaki) ، شب دوم را شب «حنابندان» و شب سوم که شب عروسی و حجله است به شب «هور» (hoor) معروف است. مراسمی که در این سه روز برگزار میشود به این ترتیب میباشد:
روز قبل از شروع عروسی ، چند نفر از زنان به خانه های اقوام یا آشنایان میروند و از آنها برای شرکت در مراسم عروسی دعوت میکنند که در حال حاضر مثل قبل نبوده و اسامی را لیست کرده و از آنها تلفنی دعوت میکنند . روز اول عروسی که اصولا موقع عصر میباشد ، دعوت شدگان خانم به خانه عروس رفته و مراسم « جُل بندی » را شروع می کنند . و پس از بردن عروس به جُل ، از مهمانان با شیرینی و آب میوه پذیرایی میشود .آئين «جُل بندی» سنتی است كه در آن، پارچه ای دست دوخت و سوزن دوزی بلوچی و آيينه كاری بر روی دوسوی ديوار نصب و فضايی حائل را در يك اتاق به وجود می آورند و عروس از شب اول تا شب حجله در اتاق مخصوصی که دختران هم سن و سالش در اطراف او نشسته اند و كسی به جز نزديكان خاص و محرمان او را نمی بيند. «جُل بندی» طی مراسم خاصی با حضور مادر داماد و همراهان و خانواده عروس در اتاق حجله منزل عروس انجام میگیرد و هنگام انجام این مراسم توسط زنان اشعار (نازنیک) مخصوص جُل بندی نواخته میشود.
بعد از جُل بندی اولین شب به «شب دزکی» معروف است که فقط عده کمی از خویشان و آشنایان نزدیک خصوصاً جوانان هم سن و سال داماد و دختران هم سن و سال عروس و دختران دم بخت به صورت غیر رسمی و شفاهی دعوت میشوند. در این شب پس از جشن و پایکوبی در منزل داماد (سالونک sȃlunak) و منزل عروس (بانور bȃnur) نیمه های شب بدون سر و صدا و به صورت غیر رسمی (دزدکی) مادر و خواهر و زنان آشنای خانواده داماد دست و پای داماد را حنا میبندند. همچنین در منزل عروس نیز مادر و خواهر و زنان دیگر دست و پای عروس را حنا میبندند؛ چون این عمل یعنی حنابندان در این شب به صورت غیر رسمی (دزدکی) انجام میگیرد مراسم آوازخوانی انجام نمیشود.
روز بعد همه در فکر تدارک شب دوم یعنی شب حنابندان هستند؛ برای این مراسم، مدعوین جهت صرف نهار دعوت میشوند. در گذشته دعوت به صورت شفاهی و به وسیله چند نفر که به منازل افراد میرفتند و خبر میدادند انجام میشد اما امروزه به صورت کارت دعوت انجام میگیرد. به هر صورت در روز اول یعنی قبل از شب دوم (شب حنابندان) باید دعوت انجام گرفته باشد تا چنانچه افرادی مایل باشند در شب حنابندان در مجلس شرکت کنند خبر داشته باشند. گاهی دعوت به صورت شفاهی بعد از نماز ظهر روز اول توسط پدر داماد و در مسجد محل انجام میشود.
در «شب حنابندان» که مراسم اصلی و مجلس اصلی میباشد پس از اینکه همه ریش سفیدان و بزرگان و مدعوین آمدند نوازندگان با نواختن سرودها و اشعاری به همین مناسبت شب حنابندان مجلس را گرم میکنند و کم کم شروع به نواختن دهل و سرنا میکنند. در این مراسم افرادی که رقص محلی یعنی «صحبت (sohbat) را بلد هستند به آن مشغول میشوند؛ و اسکناس روی سر داماد میگذارند و نوازندگان با حرکتهای خاص به طرف داماد میآیند و داماد را با خواندن اشعاری مانند «نازینک سالونکی» (nȃzink sȃlunki) تعریف و تمجید میکنند و پول را برمیدارند. در گذشته علاوه بر نوازندگان مخصوص عروسی، نوازندگان دیگری که اشعار حماسی و تاریخی بلوچستان را مینواختند نیز در این شب دعوت میشدند و برنامه های خود را با لحن خاصی اجرا میکردند. این گروه بیشتر از طرف ریش سفیدان و بزرگان مورد تشویق قرار میگرفتند. در این شب در حالی که مردم مشغول برگزاری جشن هستند یعنی حدود نیمه های شب تعدادی از زنان از منزل عروس راه میافتند و با ظرف مخصوص که پر از حنای تمیز و خمیر شده میباشد با سرودن اشعار «هلو هالو» به منزل داماد میروند. خمیر حنا در منزل عروس در ظرف مخصوصی توسط مادر و خواهر و زنان فامیل عروس تهیه و قبل از اینکه عروس حنابندان شود به همراه یک تکه پارچه قرمز یا پابندی (pȃbandi) به منزل داماد برده میشود و پس از حنابندان داماد زنان فامیل داماد به همراه زنان فامیل عروس جهت حنابندان عروس به منزل عروس برمیگردند تا عروس را حنا بندند. در شب حنابندان از خمیر حنای باقی مانده به مهمانان میدهند تا دست و پای خود را در منزل خود حنا بگیرند. از منزل عروس راه میافتند و با ظرف مخصوصی که پر از حنای خیس شده و آماده میباشد با سرودن اشعار زیر به منزل داماد برمیگردند.
انشپی شپ حنابندان انت enšȃpi šȃap e hanȃbandȃ ent امشب شب حنابندان است
ماتی گل و شادان انت mȃti gal o šȃdȃn ent
مادرش شاد و خندان است.
گواری گل و رندان انت goȃri gal o randȃn ent
خواهرش شاد و در حال شانه کردن موهایش است.
مادر، خواهر و زنان دیگر مشغول حنابندان داماد میشوند و نوازندگان، سرودها و ترانه های مخصوص حنابندان را مینوازند. پس از تمام شدن حنابندان یکی از زنان که از طرف خانواده عروس ماموریت دارد و حنا را آورده است ظرفی را جهت جمع آوری پول در مجلس میگرداند که این پول را «حنایی» (henayi) میگویند که به خانواده عروس باید داده شود؛ مبلغ این پول در مراسم خواستگاری قبلا تعیین شده است.البته در بعضی مناطق بلوچستان جمع آوری پول با ظرف مرسوم نیست و مبلغ مشخص شده ای ندارد ولی اکثر خانم ها سر عروس پول می ریزن که این پول جمع آوری و به خانواده عروس تحویل داده میشود .
روز سوم روز لوت میباشد. لازم به توضیح است که لباس نو خویشاوندان عروس و داماد قبل از شروع مراسم عروسی و پس از اینکه تاریخ عروسی مشخص شد باید برای روز لوت آماده شود. در این روز مدعوین به صرف نهار دعوت میشوند. در این روز از صبح اول وقت همه افراد خانواده مشغول تدارک نهار هستند و پس از کشتن گوسفند (که بسته به تعداد نفراتی که دعوت شدهاند بین ده تا پنجاه گوسفند) زنان یا آشپزهای مرد مشغول پختن غذا میشوند. هنگام پخت غذا زنان اشعار مخصوص میخوانند.
برای صرف نهار مردم گروه گروه میآیند. نهار در ظرفهای مخصوص به نام «تشت» (tašt) گذاشته میشود. پس از صرف نهار و اتمام پذیرایی مراسم بردن داماد به حمام انجام میشود. در منزل عروس مراسم آرایش عروس که به «سر گوپی» (sar gowȃpi) معروف است انجام میگیرد. هنگام آرایش عروس و بافتن موهای او (سرگوپی) مادر، خواهر و زنان آشنای داماد و عروس حضور دارند. پس از آرایش، همه روی سر آرایش شده عروس پول میگذارند که این پول گذاشتن را «گیواری» (givȃri) میگویند. اشعار مخصوص سر گواپی در این هنگام نیز خوانده میشود.
در زمان «سر گوپی» یکی از آشنایان عروس یک کاسه پر از گلاب به همراه چوبهای مخصوص (برای رنگ لب و تمیز کردن دندان به کار میرود) که به آن «مزواک» (mozvȃk) گفته میشود در سینی گذاشته و بین زنانی که اطراف عروس نشسته اند تقسیم میکند. موهای عروس را در دو طرف به صورت ریسمان میبافند که به این ریسمان «مُط» (mot) میگویند. بستن دو طرفه این دو ریسمان را «مط بندی» میگویند که تا خواهر داماد مبلغی پول به مشاطه ندهد مطبندی انجام نمیگیرد.
در گذشته، داماد را به جای حمام به سرچشمه آب میبردند و در آنجا یک پشه بندی که «کله» (kelle) مینامیدند، برپا میکردند. شستن داماد و آرایش موی سر او توسط مردی که به آن «جت» (jatt) میگفتند انجام میگرفت (در قدیم که به روش سنتی پسران را ختنه میکردند جت مسئول آرایش موی پسر بچه و ختنه او بود) هنگامی که جت مشغول شستن داماد داخل پشه بند و پوشاندن لباس او بود بیرون کله نوازندگان سرگرم نواختن سرودها و ترانه های مخصوص این مراسم میشدند و مردم با خواندن اشعار ذیل نوازندگان را همراهی میکردند و میرقصیدند.
پس از اینکه داماد را از حمام یا کله بیرون آوردند آشنایان او نقل و سکه پول و شیرینی مخصوص (گلدوک galadok) بر سر داماد میریزند. در این هنگام بچه های کوچک خوشحال هستند و اطراف داماد (سالونک) را میگیرند. داماد در لباس دامادی که شامل پیراهن سفید و شلوار سفید بلوچی و کفش نو میباشد همراه با مردم و نوازندگانی که سخت مشغول نواختن ترانه و اشعار مخصوص هستند به طرف منزل خودش به راه میافتد. در منزل در جایگاه مخصوص که برایش در نظر گرفته اند مینشیند و جت مشغول آرایش و عطرپاشی و مالیدن گلاب به موهای داماد میشود و از باقیمانده عطر و گلاب به همه تعارف میکند؛ بخصوص به پسران جوانی که در انتظار روز دامادی هستند. در این زمان نیز نوازندگان مشغول نواختن هستند. این مجلس تا نیمه های شب و پس از صرف شام ادامه مییابد. دو یا سه نفر از حاضرین که با خانواده عروس نسبت فامیلی دارند یا آشناتر هستند به طرف منزل عروس فرستاده میشوند تا از عروس وکالت بگیرند. در آنجا نیز عروس در اتاق حجله آماده تعیین وکیل و انتخاب یکی از این سه نفر معرفی شده میباشد. زیورآلات طلای عروس شامل گوشواره (درّ dorr)، سنجاق (تاسینی tasini)، سربند (سریگ sareig)، گردنبند (کپکو kapako)، دستبند (النگو alango)، تک (tek: تکهای طلا به شکل لوزی و نقش و نگار با سنگهای قیمتی مانند فیروزه و ... است که روی پیشانی عروس میگذارند) میباشد. لباس مخصوص عروسی، لباس سوزن دوزی شده بلوچی به همراه چادر و تکه پارچه توری و تزیین شده جلوی صورت عروس میباشد. دو یا سه نفری که به اتاق عروس فرستاده شده اند در حضور همه زنان با صدای بلند از عروس سوال میکنند که کدام یک از ما سه نفر را به عنوان وکیل (هزم hazm) خود قبول داری و عروس باید یک نفر را انتخاب کند و با صدای بلند سه بار تکرار کند. لازم به توضیح است که چون در مجلس عقد که خطبه نکاح خوانده میشود عروس حضور ندارد بنابراین به جای عروس وکیل او اعلام قبول میکند. پس از تعیین وکیل در حالی که مردم هنوز در مجلس نشسته اند، پدر داماد به همراه وکیل و چند نفر دیگر داماد را نزد روحانی محل میبرند. اگر روحانی در مجلس حاضر باشد به اتاق دیگر میروند و خطبه نکاح خوانده میشود. هنگامی که خطبه نکاح خوانده میشود داماد اعلام قبول میکند و به جای عروس وکیل میگوید (نام عروس) را دادم و بخشیدم به آقای داماد (نام داماد) به عنوان همسر و زن و قبلت را اعلام میکند. از این لحظه به بعد عروس و داماد شرعاً زن و شوهر همدیگر هستند.
لازم به توضیح است که در بعضی از نقاط بلوچستان مخصوصاً منطقه «سرحد» عروس را به منزل داماد میبرند ( در شهرستان های جنوب بلوچستان داماد را منزل عروس میبرند ) ، مردم در یک اتاق مینشینند و با حلوا پذیرایی میشوند. در این هنگام پدر داماد یا برادر داماد او را تا اتاق حجله همراهی میکنند. قبل از ورود داماد به اتاق حجله در اتاق یک نفر گوسفندی را قربانی میکند و به داماد اجازه ورود به اتاق حجله را نمیدهد مگر اینکه مبلغی بپردازد که این را «کتبندی» (kat bandi) میگویند، این مبلغ نیز قبلاً در مجلس خواستگاری تعیین شده است. پس از پرداخت مبلغ فوق توسط پدر داماد به داماد اجازه ورود داده میشود.
پس از نشستن داماد در حالی که صورت عروس با پارچه نازک توری پوشیده شده دو لیوان شیر و شکر میآورند؛ رسم بر این است که داماد یک لیوان را بردارد و به عروس بدهد و به همین ترتیب عروس نیز لیوان دیگر را به داماد بدهد. شام مخصوص عروس و داماد از دل و جگر گوسفندی که به مناسبت ورود داماد کشته شده پخته میشود و این دل و جگر را هم به همین ترتیب عروس و داماد به همدیگر میدهند.
پس از چند ساعت زنان اتاق حجله را ترک میکنند و فقط یک نفر زن به نام «مشاته» (mošate) میماند. مشاته قرآنی را پیش عروس میآورد که عروس برای خواندن قرآن مجبور میشود پارچه توری را از صورت خود بردارد و چشمان خود را باز کند تا کمکم شرم او شکسته شود و خجالت نکشد. این فرد تا هفت شبانهروز که عروس و داماد در اتاق حجله میباشند مسئول پذیرایی از عروس و داماد میباشد.
صبح روز بعد پدر و مادر داماد و دیگر آشنایان نزدیک همراه با کادوو پاتختی که در اصطلاح محلی «مبارکی» میگویند به دیدن عروس و داماد میآیند. در این هفت روز مادر عروس تمام وسایل و جهیزیه ای را که در طول زمان برای دختر خود جمع آوری کرده بود را به این اتاق میآورد، این جهیزیه را «هفتیک» (hateik) میگویند.
پس از هفت روز، عروس و داماد به همراه آشنایان و خانواده عروس به منزل داماد میروند. در آنجا نیز کسانی که موفق نشده اند پاتختی بیاورند برای دیدن عروس و داماد میآیند. پس از یک الی دو روز که میخواهند مجدداً به منزل عروس برگردند مادر داماد نیز لوازمی را به آنها میدهد که به آن نیز «هفتیک» میگویند. پس از آن تا چند روز به منازل آشنایان و فامیل دعوت میشوند و از این به بعد زن و شوهر جوان زندگی مشترک خود را آغاز میکنند. لازم به یادآوری است که این مراسم در حال حاضر به صورت کامل در بیشتر خانواده ها اجرا نمیشود مخصوصاً خانواده های مذهبی که اصلا مراسم ساز و آواز و بعضی مراسم را ندارند و فقط مراسم شرعی و مذهبی را اجرا میکنند و عروسی به طور خلاصه در یک شب انجام میشود، لیکن اجرای کامل مراسم فوق در گذشته در بلوچستان متداول بوده است.
البته لازم به ذکر است این مراسم در شهرهای مختلف بخاطر رسم و رسومات خاص آن منطقه ، اندکی متفاوت است.
تهیه کننده : عبدالسلام بزرگزاده
دیدگاههای بازدیدکنندگان
بسیار عالی وزیبا
1139 روز پیش ارسال پاسخبسیارعالی
912 روز پیش ارسال پاسخبسیار عالی اما باید بعنوان یک بلوچ بگم که عروسی های بلوچ ها در شرق هرمزگان بسته به ارتباط با کشور های حوزه خلیج فارس با هم شباهت دارن و یجورایی هردو آداب باهم ترکیب شدن.
1137 روز پیش ارسال پاسخ