موسیقی هر قوم هویت آن قوم است به طوری که وقتی موسیقی را از فرهنگی حذف کنید یعنی هویت آنها را گرفته اید. موسیقی از فرهنگ و هویت انسانها جدا نیست بلکه همچون تارو پود در هم تنیده است و جدایی ناپذیر. موسیقی بلوچ همچون فرهنگ بلوچ غنی و پربار است سخاوتمندی و دست و دلبازی در فرهنگ و موسیقی بلوچ وجود دارد، سخاوتی که در تحریرها و چهچه های آواز خوانان بلوچ موج میزند و تحریرها با فراوانی و بدون ترس از تمام شدن تقدیم به شنوندگان این موسیقی میشود. برای شناخت بهتر موسیقی بلوچ و آلات موسیقی با ما همراه باشید :
از آنجا که موسیقی از فرهنگ جدا نیست، موسیقی منطقه بلوچستان مانند فرهنگ آن بکر مانده است و خوشبختانه این بکر بودن به نفع این موسیقی و فرهنگ شده زیرا در بسیاری از مواقع یک موسیقی یا یک فرهنگ که شهرت زیادی در بین عوام دارد گاهی دستخوش تغییراتی میشود که چندان دلچسب نیست. به بیان دیگر هر کسی با دانش ناکافی در مورد یک موسیقی یا یک فرهنگ بیانیهای میدهد و یا اثر هنری خلق میکند و بر عنوان موسیقی آن منطقه تأثیر میگذارد. موسیقی بلوچ مهجور نمانده ، بهتر است بگوییم بکر مانده و خواص آن را بیشتر میشناسند تا عوام.
موسیقی مقامی بلوچستان در میان تمام موسیقیهایی که در نواحی مختلف ایران وجود دارند از ماهیت و کیفیت ویژهای برخوردار است. تنوع ملودیک و ریتمیک آثار و نوازندگان صاحب نام و وجود سازهای با بافت و ساخت متفاوت با سازهای دیگر مناطق ایران جلوهای خاص به موسیقی این خطه از کشورمان داده است.
موسیقی بلوچی یکی از غنیترین موسیقیهای نواحی ایران است. چنان که استاد شجریان در این باره گفته: موسیقی ایران زمین ترکیبی متنوع و غنی از مجموعه نغمهها و آواهایی است که گوشه گوشه این دیار ساخته و پرداخته شده است و موسیقی بلوچ بیشک یکی از تاثیرگذارترین موسیقی اقوام است.
اگر ملودی را یکی از ارکان اصلی تشکیل دهنده هر نوع موسیقی است مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که ملودی در موسیقی بلوچستان قابلیت تغییر پذیری دارد یعنی در فضای بداهه گونه و سیال همراه با تغییرات موزاییکی و جزئی در حرکت است به بیان دیگر موسیقی بلوچ توسط نوازندگان و خوانندگان این موسیقی که آشنایی کامل به چارچوب ملودی و ریتم این موسیقی دارند با یک طرح مشخص اجرا میشود اما در اجرا از ارکان تکرار همراه با تغییرات موزائیکی، سیال و بداهه گونه استفاده میشود. سیال بودن ، بداهه گونه بودن ف بافت موزاییکی و تکرار جملات از خصوصیات بارز موسیقی بلوچ است.
انواع موسیقی بلوچستان
نعت و غزل : همان موسیقی عرفانی بلوچستان است . ادوات اصلی در این موسیقی رباب و تنبورگ می باشد امروزه نیز استفاده می شود در این موسیقی اشعار عرفانی از مولانا ، حافظ ، جامی ، خسرو دهلوی ، شیخ عثمان مروندی معروف به قلندر لعل شهباز و اشعار عرفا و شعرای محلی سراوان که اکثرا از سادات روستاهای پیر آباد و دهک هستند ، بکار می روند از جمله خواجه مرشد ، خواجه بنی بخش و سید عبدالرئوف را با موسقی محلی وعرفانی در ایام خاص مثلا میلاد ائمه خصوصا نیمه شعبان در مراسم مولودی می خوانند . یکی از نوازندگان رباب و خواننده مرشد محمد جان پیر آبادی است که از چهره ای جذاب و صدایی گیرا برخوردار است و در نوازندگی رباب استادی به تمام معنا است ، ولی به دلیل اعتقادات عرفانی و مذهبی اجازه ضبط صدا و تصویر را نمیدهد .
سوت و نازینک : این موسیقی عبارت است از آهنگ های شاد و نشاط انگیزی که با ترانه و آواز همراه می باشد . سوت با همراهی چند ساز که قیچک به طور مسلم جزو آنهاست اجرا میشود ، آهنگ های سوت زیاد متنوع نیست و یکنواختی آشکاری از آن احساس می شود ، اما ترانه های سوت متنوع است و پیرامون مفاهیم عاشقانه و زیبایی طبیعت و حکایت ازشور و نشاط عشق و جوانی دارد . مفاهیم آن پر معنا و بیانگر شور و حالی است که سروده طبع لطیف و شاعرانه بلوچ و انعکاس تخیلات زیبای وی و نیز عشق عمیق به ایران ووطن را ترسیم می کند . موسیقی سوت خود به آهنگ های متفاوتی تقسیم می شود از جمله آهنگ هایی که در مجالس رسمی و اعیاد و جشن ها اجرا می شوند ، اصطلاحاً شعر گفته می شوند . در این آهنگ ها مضامین ترانه ها پیرامون داستان های شورانگیز عشقی و فولکوریک بلوچستان مثل داستان هانی و شی مرید ، بی بگر و گراناز ، عزت و مهرک ، حمل و ماه گنج دور می زند در اجرای شعر سه حالت مختلف معمول است : دپگال ، الحان ، زهیریگ .
می توان گفت اغلب قطعاتی از موسیقی بلوچی که در رسانه ها پخش می شود، سوت است. چون تا حدود زیادی شادتر و عامیانه تر از انواع موسیقی دیگر است. از موسیقی دانان مطرح معاصر می توان به پیربخش صاحبداد، فیض محمد بلوچ، دین محمد زنگشاهی و ابراهیم آسکانی اشاره کرد. بیشتر سازهای موسیقی بلوچی اعم از زهی و کوبه ای و بادی در موسیقی سوت کاربرد دارند. سرود، بنجو، رباب، تنبیرگ، دونلی، نل، دهلک، کوزگ و کنجری.
و اما آهنگ های نازینک بر عکس آهنگ های سوت از تنوع زیادی برخوردار است . نازینک به آهنگ هایی که در مراسم عروسی نواخته می شوند ، می گویند ترانه های نازینک که در خانه داماد خوانده میشوند ، قد و قامت ، شجاعت و مردانگی داماد را می ستاید و ترانه های نازینک که در خانه عروس خوانده می شوند ، زیبایی ، نجابت و شایستگی دختر را بیان می کنند آهنگ هایی که در هنگام استحمام داماد می نوازند ((هلوهالو)) نام دارند و به آهنگ هایی که در راه می نوازند ((لارو)) می گویند .
موسیقی حماسی یا شاعری : این موسیقی با نام های دیگری چون شروندی هم شناخته می شود، قلب تپنده موسیقی بلوچستان است. شعرهایی که در این موسیقی خوانده می شود و زهیریگ هایی که نواخته می شود، شناسنامه موسیقی و فرهنگ بلوچی هستند. یکی از مهم ترین دلایل اهمیت موسیقی شاعری این است که مضامین و محتوای اشعار و کلام آن بسیار گسترده است. داستان های حماسی، عاشقانه، مذهبی، قومی، جنگی، پندآموز و غیره. در موسیقی شاعری تنها دو ساز مورد استفاده قرار می گیرد؛ «سرود» و «تنبورگ».
در این موسیقی به خواننده «شاعر» گفته می شود و عموما با لقب ملا یا پهلوان خطاب می شود. خود شاعر هم می تواند نوازنده سرود باشد هم تنبیرگ. مثل پهلوان بلند، پهلوان دادین، پهلوان برکت که هم سرود می نواختند و هم شاعر بودند و یا مثل ملاکمال خان، ملاغلام قادر رحمانی، ملاقادربخش (کادوک)، ملا موسی و لعل بخش پیک که تنبورگ می نواختند و از بهترین شاعران معاصر بودند.
از داستان های عاشقانه رایج می توان به شی مرید و هانی، شهداد و مهناز و کیا و صدو، از داستان های حماسی از میرقنبر، همل جییند، از داستان های مذهبی به معجزات پیامبر، سلطان جمجم و غیره اشاره کرد.نوازنده ها و خواننده های این سبک موسیقی لزوما حرفه ای هستند.
در این موسیقی خواننده که معمولا تنبورگ هم می نوازد ، سازش را در بغل می گیرد و با زبان محاوره به بیان داستان می پردازد ، این حالت را دپگال می گویند ، پهلوان در حین دپگال تنبورگ نمیزند ، بلکه سایر همکارانش که قیچکی حتما جزو آنهاست ، آرام آرام می نوازند . سپس آهنگ ریتمیک می شود ، خواننده تنبورگ رابه صدا درمی آوردو همه را در هم می ریزد و شور و حالی ایجاد میشود . به این حالت ((الحان )) میگویند . پس از آن در جاهایی از شعر حماسی که مضمون غمگینی دارد و با آوازی اندوهگین شرح ماجرا دنبال می شود ، قیچکی با آهنگ های غمگین و سوزناک یعنی ((زهیریگ )) پهلوان را همراهی می کند . یک شعر در این سبک موسیقی ممکن است تا چند ساعت هم طول بکشد و حتی ممکن است در شب اول تمام نشود و ادامه شعر را به روز بعد موکول می کنند.
متاسفانه موسیقی شاعری در بلوچستان رو به زوال است، چون جوانان به ندرت به یادگیری اشعار و مقام های آن می پردازند. از بهترین نوازنده های سرود معاصر در این سبک می توان به پهلوان رسولبخش زنگشاهی، پهلوان علی محمد بلوچ، احمد وشنامی، خداداد زنگشاهی، عبدالغفور زنگشاهی و رحیم بخش جت اشاره کرد.
موسیقی درمانی : که در اصطلاح محلی به آن ((گواتی )) می گویند . برای درمان بیماری های روحی بکار می رود ، ذکرهای گواتی را برای افرادی می نوازند که دچار جن زدگی و باد شده اند. بیماری باد ((گوات )) بر چند نوع است ، برای هر کدام آهنگ خاص نواخته می شود . مهمترین آنها عبارتند از : زار ، شیک ، پری . برای تشخیص نوع گوات ، از نوازنده ها دعوت می شود که به مراسم گواتی بیایند و با ساز زدن و خواندن ذکر خداوند و اولیا، بیمار را به حدی از وجد برسانند. موسیقی گواتی با ذکرهای آرام مثل مست قلندر شروع می شود و به تدریج ذکرهای پرشورتری چون الله ذوالجلال، شیخ عبدالقادر جیلانی لا اله الا الله و حضرت قلندر نواخته می شود. در حین اجرای این ذکرها، بیمار و حتی برخی از افراد در مجلس ممکن است به وجد برسند و دمال کنند. . بسته به نوع گوات ، بیمار به یکی از آهنگ ها عکس العمل نشان داده و برای معالجه آن ، اگر از نوع زار است وبیمار نیز مرد است ، بابا زار و اگر زن باشد ، ماما زار طی مراسمی که اغلب با موسیقی و دعاهمراه است ، گوات را از تن بیمار بیرون می راند واگر از نوع دیگر باشد ، توسط خلیفه گواتی که تنبورگی در بغل دارد، ریتم آهنگ راتعیین می کند ، سپس قیچکی ودیگر همراهانش آهنگ را دنبال می کنند . این آهنگ را ((مقام )) می گویند ، البته در بعضی جاها خلیفه توسط نی ریتم آهنگ را تعیین می کند وبقیه با دست زدن و قیچک با مقام گواتی او را همراهی می کنند . اشعار این موسیقی اغلب مذهبی و در مدح خدا، رسول خدا ، پیرها و شیخ ها هستند و هر کدام از مقام های گواتی نام مخصوص به خود دارند مانند : سیمرغ ، قلندری ، قلندر ، یاهو ، یا الا هو و … خلیفه با اجرای مقام گواتی متناسب با بیماری او تا زمانی که بیمار عکس العمل نشان ندهد ادامه می دهد . هر زمان بیمار عکس العمل نشان داد که در اصطلاح محلی می گویند ، بیمار ((پُر)) شده است . در این مرحله کار اصلی خلیفه آغاز می شود. وی با آن وجودی که شخص بیمار را تسخیر کرده به صحبت می پردازد ودر این هنگام خلیفه ، باد یا همان گوات را قسم می دهد که از سر بیمار بیرون برود ، اگر خلیفه موفق بشود ، بیمار با تکان دادن سر خود به حالت عادی برمی گردد . عموما در گواتی، خون هم باید ریخته شود؛ بدین منظور گوسفندی ذبح می شود. قطعات گواتی، ذکر و کلام خاص خود را دارند؛ به استثنای چند قطعه که بی کلام هستند مثل مارساز (مولدی)، سیمرغ، بگ ساز (ساز شتر) مم ساز (ساز خرس). ، نشانه بهبودی بیمار است . سازهای مورد استفاده در گواتی سروز، تنبیرگ، نل و دونلی است.
از خلیفه های گواتی معاصر می توان خلیفه شهمیر، خلیفه سیددادشاه و خلیفه صابر را نام برد و از نوازنده های متبحر سرود در گواتی می توان به علی محمد بلوچ، خداداد زنگشاهی، رحیم بخش جت، حسین جت، احمد وشنامی، فقیرمحمد شکل زهی، موسی شکل زهی و از نوازنده های مطرح دونلی می توان به لعل بخش جت، مرحوم موسی بلوچ، محمد بخش دری و تاج محمد جنگی پور اشاره کرد. حضور سازهای کوبه ای در گواتی متاخر است و در شکل اصیل گواتی کاربردی ندارد، اما در این سال های اخیر برخی از دهلک هم استفاده می کنند.
سپت یا سهت : این نوع موسیقی نوعی همخوانی جمعی است که زنان بلوچ نسبت به اجرای آن میپردازند. اینان که شاید مهارت و تخصصی در موسیقی ندارند از بدو تولد نوزادی، به مدت ۱۴ روز اجرا میکنند. در واقع هدف از این موسیقی سرگرم کردن زائو است. نکته جالب این که ابزار نوازندگی سپت زیورآلات زنان بلوچ است و متن اشعار ستایش خدا و رسول بزرگان در کنار آرزوی سلامتی برای نوزاد و زائو است. همچنین به آواهای زنان بلوچ "بانگه واز" میگویند.
موسیقی و ذکر غزل های صاحبان چشتی: این غزل ها و ترکیب بندی سازهایش، خاص روستاهای اطراف سراوان در شرق بلوچستان ایران است. سازهایشان رباب و تنبورگ است که در دو دهه اخیر، بنجو هم به حلقه ذکرشان اضافه شده؛ اما کماکان از دهلک در ذکرهای اصیلشان استفاده نمی کنند. شیوه اجرای غزل ها بدین گونه است که نفر اصلی غزل را می خواند و بقیه افراد در حلقه ذکر، سربند اصلی غزل را تکرار می کنند. ذکرهای این درویشان و ملنگ ها بسیار پرشور و وجد است و از سر شب شروع و دقایقی قبل از نماز صبح تمام می شود. غزل ها از مولانا، حافظ، شیخ عبدالقادر جیلانی، حضرت قلندر، صاحب عبدالرئوف، سیدنبی بخش و غیره است.
مالد پیرپتر: ذکرهای دروایش قادری جنوب بلوچستان است که با دف های بزرگ و کوچک همراهی می شود. به دف های بزرگ سما و به دف های کوچک کسل گفته می شود. در حلقه ذکر، خلیفه مریدان حضور دارند. خلیفه ذکر اصلی را می خواند و سما را می نوازد و مریدان جواب ذکر می گویند و سما می نوازند. مجلس با ذکر خدا و حضرت رسول شروع می شود، پس از آن، ذکرهای حضرت غوث الاعظم شیخ عبدالقادر جیلانی، حضرت قلندر، سیداحمد رفاعی را می خوانند. دف های مورد استفاده برخلاف دف های رایج در مناطق دیگر، زنجیر ندارد و پوست ضخیمی هم روی آن بسته می شود و عموما نقش هایی با حنا روی آنها می زنند.
لیکو و زهیریگ: لازم به ذکر و تاکید است که اساس و بنیان تمامی موسیقی بلوچستان بر پایه زهیروگ و لیکو استوار است و نمی توان آنها را یک نوعی از موسیقی به حساب آورد. زهیریگ به معنای دل تنگی هست، مثلا وقتی مادری فرزندش را از دست می دهد و یا از او دور است، در فراقش زهیروگ می خواند. لیکو و زهیروگ مقام های آوازی و سازی هستند که به صورت متر آزاد اجرا می شوند. از زهیریگ ها و لیکوها می توان به سیم، دشتیاری، اشرف درا، زامرانی، دلگانی، سرحدی، بیاک رمی، بشگرد، سلات، کوردی، جدگالی و سوسالی اشاره کرد.
آلات موسیقی بلوچی
قیچک : یکی از سازهایی که قدمت کهن و نقش بسزایی در اجرای موسیقی سیستان و بلوچستان دارد، قیچک است که در منطقه بلوچستان با نام سرود یا سروز نیز شهرت دارد. قیچک از سازهای زهی آرشه ای مقید است که در ساخت آن، چوب ، پوست و فلز به کار می روند. هنگام نوازندگی، قیچک را نشسته به صورت عمودی با دست چپ نگه می دارند و با دست راست آرشه را به صورت افقی، در حرکات رفت و برگشت، بر سیم های آن می کشند. طول این ساز حدود 56 سانتی متر است و اجزای اصلی آن عبارت اند از کاسه، دسته و سرپنجه.
بدنه اصلی قیچک از چوب یک تکه و معمولا گردو، توت یا چوب های محکم دیگر ساخته می شود. کاسه طنینی، حجیم است و دو فرورفتگی بزرگ در طرفین، آن را به دو قسمت بزرگ تر و کوچک تر تقسیم می کند. قسمت کوچک تر در پایین ساز قرار دارد و بر دهانه آن پوست کشیده می شود و خرک روی پوست ( پوست گوسفند یا آهو ) قرار می گیرد. دهانه قسمت بزرگ تر باز است و دسته تا روی نیمی از این قسمت ادامه می یابد.
جنس دسته قیچک از همان چوب بدنه است که به صورت یک تکه یا بدنه تراشیده می شود. دسته این ساز کوتاه است و از یک طرف به قسمت بزرگ تر کاسه و از طرف دیگر به سرپنجه متصل است. قیچک فاقد دستان بندی است و تمام فواصل موسیقی ملی (پرده، نیم پرده و ربع پرده) روی آن قابل اجرا هستند.
سرپنجه جعبه کوچک توخالی است از جنس چوب و در ابتدای طول دسته که مجموعا چهار گوشی، به تعداد سیم ها، دو به دو، در طرفین آن قرار دارند و در انتها، تاج قیچک است با خمیدگی رو به عقب که از همان جنس چوب دسته است.
قیچک 4 عدد گوشی از جنس چوب، به تعداد سیم های ساز و به صورت میخ سر پهن دارد که دو به دو، در طرفین سرپنجه قرار دارند. هر سیم در داخل جعبه سرپنجه به انتهای باریک تر گوشی بسته می شود. قسمت پهن تر گوشی، بیرون از جعبه سرپنجه قرار دارد و با دست چپ نوازنده برای کوک کردن ساز، به راست و چپ گردانده می شود.
شیطانک قطعه چوب باریک و کم ارتفاعی ست به عرض دسته ساز که بین سرپنجه و دسته قرار دارد و سیم ها از درون شیارهای کم عمق آن عبور می کنند و طرف گوشی ها می روند. خرک قیچک از جنس چوب و گاه استخوان به ارتفاع تقریبی 2 سانتی متر است که با دو پایه کوچک خود روی پوست کاسه کوچک تر قرار می گیرد و سیم ها از روی شیارهای آن عبور می کنند. سیم گیر در قیچک قطعه ای ست کوچک از جنس چوب یا فلز که در انتهای بدنه کاسه نصب و یک سر گره دار سیم به آن بسته می شود.
قیچک دارای 4 سیم از جنس فلز است که چهارمین سیم، روکش دار و ضخیم تر است. طول سیم ها در قیچک معمولی از جنس سیم گیر تا شیطانک حدود 33 سانتی متر است. وسعت صدای قیچک معمولی حدود دو اکتاو است که به علت عدم وجود دستان بندی، تمام فواصل موسیقی در این ساز قابل اجرا هستند. کوک سیم های قیچک معمولی به صورت پنجم های پایین رونده است و کوک سیم های سوم و چهارم در مقام های مختلف قابل تغییر هستند.
قیچک بلوچستان تحت تاثیر موسیقی شبه قاره هند و پاکستان قرار گرفته، این مسئله به خاطر ارتباط تنگاتنگ فرهنگی مردم بلوچستان با مرزهای شرقی خود است که موسیقی آنها را نیز همچون اغلب آداب و رسومشان به هم نزدیک کرده است.
بینجو : این ساز از خانواده سازهای زهی مضرابی (زخمه ای) مقید است که با مضراب نواخته می شود و در رده بندی سازها در گروه زه صدا های مضرابی قرار می گیرد. بینجو اگرچه یک ساز زهی مضرابی مقید است، اما انگشتان دست نوازنده با وترها و پرده ها تماس نمی یابند و این عمل با دکمه ها یا شستی ها و تیغه های فلزی صورت می گیرد.
بینجو یک جعبه طنینی هندسی شکل نسبتا کشیده و دراز، با عمق کم دارد که روی آن صفحه چوبی قرار دارد و خرک روی این صفحه نصب شده است. این ساز 6 وتر، 6 گوشی و 3 شیطانک دارد. از روی شیطانک اصلی، دو وتر اصلی بینجو یعنی وترهای سوم و چهارم عبور می کنند. دو شیطانک دیگر مربوط به وترهای جانبی اول و ششم است و وترهای دوم و پنجم فاقد شیطانک هستند. پرده های فلزی بینجو فقط با وترهای سوم و چهارم تماس می یابند و از بقیه وترها به صورت آزاد استفاده می شود.
روی صفحه ساز یک چوب نسبتا طویل به عنوان پایه برای پرده ها و شیطانک اصلی وجود دارد و روی این پایه که به منزله دسته بینجو است پرده ها به صورت تیغه های فلزی نازک قرار دارند. روی جعبه طنینی نیز یک حفاظ چوبی قرار دارد که دکمه ها یا شستی ها زیر آن نصب شده اند. برای هر پرده یک شستی وجود دارد که انگشتان دست چپ نوازنده با آن ها در تماس است. وضعیت قرار گرفتن دکمه ها در زیر دست چپ نوازنده تقریبا مانند وضعیت کلاویه های پیانو است.
بینجو اغلب در پاکستان ساخته می شود و ظاهرا قصد سازندگان آن در نصب تیغه ها با پرده های فلزی ثابت، ایجاد صدا های کروماتیک تامپره است. بررسی دقیق تر نشان می دهد به خاطر عدم دقت کافی در نصب پرده ها و یا دستکاری نوازندگان، صدا های حاصل از این ساز غالبا با فواصل گام کروماتیک تامپره مطابقت کامل ندارد. بینجو با مضرابی از جنس پلاستیک نرم، طوری نواخته می شود که مضراب تقریبا با همه وترها در تماس است. به علت ساختمان ویژه بینجو، این ساز تکنیک های اجرایی دست راست گسترده ای ندارد. مضراب رفت، مضراب برگشت، ریز و دُرّاب از مهم ترین تکنیک های دست راست در این ساز هستند. برای گرفتن دکمه ها یا شستی های بینجو از هر پنج انگشت دست چپ استفاده می شود.
امروزه در همه مناطق بلوچستان به ویژه شهرها از بینجو در نمونه های مختلف موسیقی بلوچستان، به ویژه اجرای ترانه های شاد بلوچی (سَوت) استفاده می شود. بینجو در گروه های اجرا کننده موسیقی بلوچی در کنار سایر سازهای متداول در بلوچستان نواخته می شود.
رباب : رُباب یا رَباب از سازهای زهی مضرابی (زخمه ای) مقید است که در ساخت آن، چوب، پوست، زه یا نخ نایلون به کار می روند و یکی از قدیمی ترین سازهای نواحی ایران است که رد آن در ادبیات، حجاری ها و حکاکی بر روی ظروف از قدیم دیده شده است. رباب به صورتی که امروزه در گروه نوازی شهرها متداول است سازی است که غالبا از چوب گردو یا توت و چوب های سخت دیگر ساخته می شود و اجزای اصلی آن عبارت اند از کاسه، سینه، دسته، سرپنجه و برخی اجزای کوچک تر. معمولا تمام قسمت های رباب از چوب یک تکه ساخته می شوند. در طی قرون، ساختار این نوع ساز و نوع استفاده آن تغییرات فراوانی کرده است. در بعضی نواحی آن را به صورت عمودی در دست می گیرند (مانند کمانچه) و با کمانه (آرشه) وترها را به صدا در می آورند. در گروه نوازی های مراکز شهرها آن را به صورت افقی روی زانو می گذارند (مانند عود و تار) و با مضراب می نوازند.
کاسه طنینی ساز رباب شامل دو قسمت کاسه و سینه است. کاسه، توخالی و بزرگ تر است و بر دهانه آن پوست کشیده می شود و خرک روی پوست قرار می گیرد. در دو طرف بالای این کاسه که به سمت سینه می رود، دو فرو رفتگی وجود دارند که باعث می شوند کاسه دو قسمتی به نظر می آید. در ساخت برخی رباب ها این دو فرو رفتگی کمی بالاتر، بین کاسه و سینه ایجاد شده اند.
سینه ساز رباب جعبه ای ست توخالی و تقریبا مثلثی شکل به طول تقریبی کاسه ساز که از یک طرف هم عرض کاسه در محل اتصال، و از یک طرف هم عرض دسته در محل اتصال به سرپنجه است. سطح سینه با صفحه ای چوبی که تراش نازکی (حدود چند میلی متر) خورده، پوشیده شده است.
دسته رباب کوتاه و ادامه چوب سینه است و به صورت هرم به سرپنجه می رسد. تعداد چهار دستان بر آن بسته می شوند و غالبا تزییناتی با استخوان که در ادامه سینه است بر روی آن دیده می شود. سرپنجه ساز رباب جعبه کوچکی توخالی، در ابتدای طول دسته و محل قرار گرفتن یک سر وترهای اصلی و گوشه هاست. سرپنجه را کمی متمایل به طرف عقب می سازند و شش گوشی به تعداد وترهای رباب (در هر طرف سه گوشی) در طرفین آن قرار دارند. اگر در ساخت انتهای سرپنجه شکل ها و حالت های تزیینی به کار روند آن را صُراحی می نامند.
پوست روی کاسه رباب معمولا کلفت تر از سازهای مشابه است (قسمت ضخیم تر پوست گوسفند یا گاو) زیرا استفاده از وترهای ضخیم تر و دسته کوتاه، فشار زیادی بر خرک و پوست وارد می کند. خرک ساز رباب قطعه چوب یا استخوان کوچکی از جنس شاخ به طول تقریبی 6 سانتی متر است که با دو پایه کوچک خود روی پوست کاسه قرار می گیرد و وترها از درون شیارهای کم عمق آن عبور می کنند. برای صدادهی بهتر باید مضراب را کمی دورتر از خرک نزیک به سینه ساز بر وترها فرود آورد.
رباب 6 عدد گوشی از جنس چوب، به تعداد وترهای ساز و به صورت میخ سر پهن دارد که قسمت پهن هر گوشی برای کوک کردن ساز در دست نوازنده به چپ و راست گردانده می شود و قسمت باریک تر آن داخل فضای خالی سرپنجه قرار می گیرد و یک سر هر وتر به یک گوشی بسته می شود. تعداد متفاوتی دستان (معمولا 4 دستان) از جنس زه (روده تابیده چهار پایان) یا نخ نایلون روی دسته رباب بسته می شود. شیطانک ساز رباب قطعه استخوان باریک و کم ارتفاعی به عرض دسته ساز است که بین دسته و سرپنجه قرار دارد و وترها برای بسته شدن به گوشی ها از درون شیارهای کم عمق آن عبور می کنند. سیم گیر ساز رباب قطعه ای است کوچک و معمولا از فلز (برنج) که در انتهای بدنه کاسه نصب می شود و گره وترها به آن بسته می شوند.
رباب دارای 6 وتر اصلی است که دو به دو، با یکدیگر هم صدا کوک می شوند. جنس وترها به صورت سنتی از زه (روده تابیده) یا نخ ابریشم تابیده بوده است اما امروزه از وترهای گیتار که صدادهی بهتری دارند استفاده می شود. وترهای اول و دوم، نایلون بدون روکش دارند؛ وترهای سوم و چهارم فلزی روکش دارند و وترهای پنجم و ششم با ضخامت بیشتر، فلزی روکش دار هستند.
گاهی از وتر هفتم نیز به عنوان واخوان استفاده می شود که آن هم فلزی روکش دار است و در این صورت، هفت گوشی روی سرپنجه گذاشته می شوند. در مقام های مختلف موسیقی ملی ایران کوک وترهای پنجم و ششم متغیر است و تمام فواصل موسیقی ایرانی در میدان صدادهی رباب قابل اجرا هستند. وسعت معمول صدای رباب حدود یک اکتاو و نیم است.
ساز رباب را معروفترین آلت موسیقی اصیل افغانستان می دانند. رباب دراجرای انواع موسیقی محفلی یا مقام های رایج موسیقی افغانستان رواج دارد . در بلوچستان سه نوع رباب وجود دارد که یک نوع آن خاص محفل ذکر است. رباب پنج تار که در روستای پیرآباد سراوان وجود دارد. دو رباب دیگر در بلوچستان یکی رباب موسوم به هجده تار است و رباب دیگر را شاه رباب می گویند. غیر از رباب پنج تار که تنها یک نمونه در روستای پیرآباد وجود دارد و از سابقه ساخت آن اطلاعی دردست نیست، سایر رباب ها در پیشاور پاکستان، قندهار ونیز در لاهور ساخته می شود.
دهلک : دهلک یک ساز کوبه ای دو طرفه می باشد که در مناطق جنوبی آسیا مورد استفاده قرار می گیرد. این ساز در بلوچستان ایران نیز مورد استفاده قرار می گیرد که بنام دُکُّر نیز شناخته می شود. البته مانند سایر سازهای کوبه ای که می توان دقیق تنظیم کرد نیست و همچنین تکنیک های نوازندگی ساده ای دارد.
دهلک سازی است كوبه ای كه از استوانه چوبی ساخته شده و يك طرف دهانه آن از طرف ديگر بزرگتر است. پوست های دو طرف دهانه دهلک با ريسمان هایی به طور ضربدر يا مثلثی به يك ديگر متصل ميشوند و به اين ترتيب می توان با كشيدن ريسمان ها ساز را به راحتی کوک كرد. دهلک را هنگام اجرا روی زمين می گزارند و با دست راست بر دهانه بزرگتر و با دست چپ بر دهانه كوچك تر می كوبند اگرچه دست های راست و چپ در نواختن دُکُّر نقش چندان متفاوتی نسبت به هم ندارند اما صدای پوست سمت راست ، هم به خاطر نواختن و هم به خاطر بزرگتر بودن دهانه و وسعت بیشتر پوست ( در نمونه هایی که دهانه هم اندازه ندارند ) بم تر است هنگام نواختن بر پوست سمت راست بیشتر از پاشنه دست ( قسمت داخلی مچ ) ، کف و انگشت های دست راست استفاده می شود . پوست سمت چپ معمولا صدای زبرتری دارد و با کف و بیشتر انگشت های دست چپ نواخته می شود . دُکُّر را به هنگام نواختن افقی روی زمین می گذارند و در حالت نشسته می نوازند .
دُکُّر یا دهلک اندازه ثابتی ندارد ، اما وجه اشتراک تمام دهلک ها ، کوچکتر بودن آنها نسبت به دهل بلوچی است و به همین دلیل به آن دهلک یا دهل کوچک می گویند . دُکُّر ساز مورد استفاده در گروه موسیقی بلوچی به ویژه در اجرای سوت ( ترانه های شاد بلوچی ) می باشد .
تنبورگ : تنبورگ از جمله سازهای اصيل منطقه بلوچستان است كه مردان بلوچ با ذوق و قريحه ذاتی شخصی آوا و نواهای خود را با آن كوک كرده و می سرايند. تنبورگ كه ساختمانی شبیه دو تار دارد در اصل سازی همراهی كننده و سازدست خواننده گروه است و بیشتر برای اكورد گیری استفاده می شود، ساز براساس جای صدای خواننده و سازهای دیگر كوک می شود و به عنوان ابزار حفظ ریتم و كوک قطعه در دست خواننده قرارمی گیرد. در محافل ذكر طریقت بلوچستان، تنبورگ منحصرا دردست خواننده اصلی اذكار و غزل خوان است.
تنبورگ دارای شكمی شبیه به نصفه گلابی و دسته ای دراز است، دسته این ساز مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت، ادامه دسته است كه بر روی سطوح جلویی و جانبی آن هر یك دو گوشی كار گذارده شده كه سیم ها به دور آنها پیچیده می شوند. سیم های تنبور سه عدد و معمولا دو سیم نزدیك به هم كوک شده و سیم تک آن كمی بم تر از آن دو است. این ساز معمولا بدون مضراب، و با انگشت نواخته می شود. این ساز انحصارا ساخته دست بلوچ است و از هیچ جایی الهام نگرفته است و بیشتر در مناطق بلوچستان ایران و پاكستان رواج دارد. این ساز پرده نیز ندارد و ذهنی كوک شده و نواخته می شود و در واقع خواننده آن را با نواهای درونی خود كوک می كند. این ساز دارای سه سیم است كه با چهار انگشت در رفت و یک انگشت در برگشت همراه با رباب یا سرود نواخته می شود چرا كه در واقع ساز پیشتیبان رباب محسوب می شود.
دونلی : دونلی یا دونی یکی از سازهای محلی بلوچستان و از خانواده نی است . دونلی، سازی که با نام های «دو نی» يا «دو نای» نيز شناخته می شود، اختصاصی ترين و اصلی ترين ساز موسيقی مقامی نواحی بلوچستان است.این ساز شامل دو نی است که نوازنده هنگام نواختن هر دو نی را در دهان خود قرار داده و نی مونث را اندکی پایینتر از نی مذکر قرار میدهد. تنها شش سوراخ نی مذکر از محل دمیدن مورد استفاده قرار میگیرند. نی مونث وظیفه واخوان را به عهده دارد. سه سوراخ صوتی آن از محل دمیدن ساز گاهی نواخته میشوند. تنها 6 سوراخ نی ماده از محل دمیدن مورد استفاده قرار می گیرد و ملودی توسط آن قابل اجراست و نی ماده وظیفه واخوان (اجرای تك یا شاه نت) را به عهده دارد و سه سوراخ صوتی آن از محل دمیدن ساز گاهی نواخته می شود.
دونل در حقيقت استفاده همزمان دو عدد ساز نل می باشد که يکي از آنها صداي ثابت و ديگري ملودی ها را جاري می سازد نوازندگی با اين ساز، تبحر ويژه ای را می طلبد و نوازندگان ماهر آن بسيار کمياب اند نل و دو نل علاوه بر تک نوازی، معمولاً با دهلک (ساز کوبه ای بلوچستان) یا تنبورگ همراهی می شود متاسفانه مشکل بودن يادگيری اين ساز پذيرش هيچ شاگردی را ممکن نمی سازد.
استاد اسپندار مشهورترين دو نلی نواز ايران و جهان، با اجراهای متعدد در جشنواره ها و فستيوال های بزرگ جهانی، خود را به عنوان يکی از نوازندگان که سازی غيرمعمول را با توانايی غيرقابل وصف اجرا می کند، به جهانيان معرفی نمود وی درجه دكترای افتخاری اش را از دست وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت دريافت كرد و تاكنون آثار متعددی از خود به يادگار گذاشته است او كه اكنون 88 سال سن دارد ، ساکن بمپور استان سيستان و بلوچستان است.
سرنا : در واقع سرنا سازی از گروه سازهای هم خانواده نای یا نی است که در یک سور یا جشن نواخته می شود. سرنا را در اندازه های مختلف و شیوه های متفاوت نوازندگی در شمال هند، آسیای میانه، تمام خاورمیانه، شمال آفریقا و یونان می توان پیدا کرد. هر کدام از اقوام ایرانی به جز ترکمن ها نیز شکلی از سرنا نوازی را در فرهنگ خود پرورش داده اند. به همین دلیل ما در مواجهه با سنت سرنا نوازی نقاط مختلف کشورمان با ده ها گونه متفاوت روبرو هستیم که گاه به علت همسایگی نقاط مشترکی دارند و گاه هیچ شباهتی به هم ندارند.
سرنا در بلوچستان همراه با دهل خصوصا در اعیاد و جشن های عروسی نواخته میشود و طرفداران خاص خود را دارد
باجا : باجای بلوچی چیزی شبیه آکاردئون است که بیشتر در موسیقی بلوچی مکران و بلوچستان شرقی کاربرد دارد ، این ساز جعبه مانند دارای یک صفحه در جلو که قابلیت ارتجاعی دارد و همچنین یک صفحه کیبورد همانند پیانو دارد که نوازنده با دست راست کیبورد را می نوازد و با دست چپ صفحه جلویی را به عقب و جلو می کشد تا نوای موسیقی و ریتم آن را با ترانه و سازهای همراه دیگه همچون دهلک و بینجو و تنبورگ سازگار کند . این ساز موقع نواختن به روی زمین ثابت گذاشته می شود و عموما خواننده ترانه نوازنده باجا می باشد .
فرهنگ منبع مهم و حیاتی برای توسعه گردشگری است و نیز عاملی در تسهیل روابط و افزایش سطح احترام بین گردشگر و جامعه میزبان است به طوری که گردشگری نقش مهمی در ارتقای فرهنگی هر جامعهای دارد و «گردشگری موسیقی» یکی از انواع گردشگری است که در حوزه گردشگری فرهنگ جای دارد به طوری که این نوع از گردشگری نقش بسزایی در حفظ و پویایی موسیقی محلی بلوچستان دارد، از سویی باتوجه به قدمت و اصالت کهن این خطه از کشور، موسیقیهای متنوع، بکر و دست نخورده، پرورش هنرمندان یگانه و بی نظیر بخشی از قابلیتهای موسیقی آن است به طوری که پیوند گردشگری و موسیقی میتواند نقش مهمی در احیا و سرزندگی موسیقی بلوچستان ایفا کند و نیز عاملی برای توسعه فرهنگی و افزایش درآمد زایی برای این منطقه باشد.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
خیلی عالی است
1217 روز پیش ارسال پاسخعرض سلام خدمت شما مدیر محترم سایت. بسیار ممنون از سایت جامع و کامل شما
1201 روز پیش ارسال پاسخنام ترانه و خواننده ترانه ای که در این قطعه فیلم، شنیده میشود، چیست؟؟
خواهشا راهنمایی کنید. به این نوع ترانه های بلوچی خیلی علاقه دارم
سلام سپاسگزارم که پسندیدید ، منظورتون کدام ترانه بود ؟
1198 روز پیش ارسال پاسخعالیییییی بود
1197 روز پیش ارسال پاسخبا سلام تشکر از مطالب عالی تون یه سوال دارم این وسایل توی خود سیستان بلوچستان گیر میاد یا باید از پاکستان خرید؟ اگه جایی هست میشه بهم معرفی کنید با تشکر
1014 روز پیش ارسال پاسخسلام
909 روز پیش ارسال پاسخاطلاعاتتون رو بیشتر کنید.
از ابراهیم آسکانی نامی نبردید
درحالی که در قیچک بدون شک در کنار پهلوان رسول بخش قرار خواهد گرفت
و در سبک سوت بی ماننده.
احسنت . جامع توضیح دادین درباره سازهای بلوچ
905 روز پیش ارسال پاسخخیلی قشنگ بود . کلا قوم بلوچ چون از بیرون تاثیر نمی پذیرند، همیشه در موسیقی و نژاد و لباس ، همان اصالت اولیه را حفظ کردن
سلام از کجا میتوانم ابزاروالات موسیقی بلوچی مثل بینجو یا رباب وغیره را میتوان تهیه کنم دوستان راهنمایی کنید ممنون میشم اگه جواب بدین
842 روز پیش ارسال پاسخاداب ورسوم وفرهنگ ولباس وزبا ن هر قوم و ملت وجامعه ا ی اگر حفظ شودباعث ماندگاری انها می شودواین مواردهویت واصالت راتداعی می کند که در کلیه اقوام بلوچ درطول تاریخ بوده وهست وخواهد بود
840 روز پیش ارسال پاسخموسیقی ها بسیار زیبا و روح نواز بود. مطالب هم مفید.
831 روز پیش ارسال پاسخاز مطالب استفاده کامل کردم....عالی بود و جامع و کامل...مرسی که در راستای آشنایی با فرهنگ ایران زمین مطالب اینچنینی را گسترش میدهید
818 روز پیش ارسال پاسخبسیار عالی وکمال تشکر از همه ی استادان گرامی خصوصأ استاد اسحاق بلوچ نصب و گروهش
737 روز پیش ارسال پاسخنت های بلوچی همان فارسی هستن یا فرق دارن لطفا بیشتر در موردشون توضیح بدین
596 روز پیش ارسال پاسخ